بی مقدمه: دوستت ندارم!

تعجب نکن! این روزهاخودم هم به حقیقی بودن این دروغ مضحک شک کرده ام.اینروزها که نیستی...این روزها که هستند...که نیستم!که به اتفاق باران کوچه ها را طی می کنیم؛خیابان ها را متر،گونه ها را خیس...

.

.

.

-

ماه تیری که آمدی دنیا،

خواستی تا همیشه زن باشم

ماه هرگز نبوده ام اما،

کاش تیرِ گلنگدن باشم

 

فکرکن کُلتِ خسته ای باشی

یا که شاید گلوله ای بالفرض

مثلِ یک تیرِ بی هدف باشی

روی یک قلبِ قرمزِ بی مرز...

 

فکرکن ماشه را عقب بکشی

زندگی را عقب عقب بروی

باز اما به عشقِ او برسی

توی این حجمِ بسته ی کُرَوی!*1

 

تو نبودی و شهرِ نامَردم

مثلِ یک نرّه دیو دندان داشت

باغ سرسبز دلگشا حتی

بی تو حال و هوای زندان داشت

 

بعدِ گندم خدا خودش فهمید

فکرِ خوبی نبوده طرد شوم

بعدِ تو شهرِ هرزه یادم داد:

باید از این به بعد مَرد شوم!!!

 

مرد بودم و درد ربطی داشت

به تو و گریه های بی پدرم

بعد تو آمدی و دنیا دید:*۲

که غزل های تازه زد به سَرَم...

 

تو رسیدی که جفتِ من باشی

من که یک ماده کرگدن بودم!

این جهان قدرِ وسعتِ ما نیست

-        کاش تیرِ گلنگدن بودم...!

--------------------------------------------------------------------------------------

-        پ.ن1: مصرع 4 از منصوره لمسو(کتاب :من فقط یک الکترون هستم)

 -۲هوس و عشق ازازل باهم دشمنان همیشگی بودند/بعدتو امدی و دنیا دید عشق هم به گناه می افتد-سیدمهدی موسوی